کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

پیشرفت ایرانی اسلامی به عنوان گفتمان و خواست عمومی، راهبرد اساسی و مبنای همه قوانین و رویه های حاکمیتی باید باشد. جامعه نیازمند آموزش و ترویج کارآفرینی با رویکرد تفکر دینی و توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه بر مبنای سرمایه انسانی، اقتصادی و اجتماعی ایرانی است

پرتوی از سیره و سیمای صادق امامان

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۰۵ ب.ظ

کنیه حضرت ابوعبدالله و القابش: صابر، فاضل، طاهر و صادق است. و «صادق‏» مشهورترین القاب آن حضرت است. پیامبر اکرم(ص) در خصوص انتخاب نام و لقب امام ششم فرموده است:

وقتی که فرزندم جعفر متولد شد نام او را صادق بگذارید زیرا فرزند پنجمش جعفر است و ادعای امامت می‏کند و او در نزد خداوند جعفر کذاب است.

ابن بابویه و قطب راوندی روایت کرده‏اند: از حضرت امام زین العابدین پرسیدند که امام بعد از شما کیست؟

«فرمود»: محمد باقر که شکافنده علوم است.

«پرسیدند»: بعد از او امام که خواهد بود؟

فرمود: جعغر که نام او نزد اهل آسمانها صادق است.

 

ولادت

آن حضرت در روز شنبه، هفدهم ربیع الاول سال‏83هجری قمری همزمان با سالروز تولد حضرت رسول‏اکرم(ص) به دنیا آمد. روزی که شریف و عظیم بود و صالحین از آل محمد (ص) حرمت این روز را نگاه می‏داشتند. پدر آن حضرت امام باقر(ع) و مادرش «ام فروه‏» دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و عده‏ای گفته‏اند که نام او فاطمه بود.

امام صادق (ع) درحق مادرش می‏فرمود: «کانت امی ممن آمنت واتقت و احسنت والله یحب المحسنین‏» مادرم از بانوانی بود که ایمان آورد، تقوی و پرهیزکاری اختیار کرد، احسان و نیکوکاری نمود و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

مالک بن انس، فقیه اهل سنت در باره اخلاق صادق آل محمد(ص) گفته است:

«مارایت افضل من جعفربن محمد فضلا و علما و ورعا و زهدا و عباده...»

در فضائل اخلاقی و علم و ورع و زهد و عبادت و بندگی پروردگار، بالاتر از امام صادق(ع) ندیدم، او سه حالت را در ایام زندگیش مراعات می‏کرد; یا روزه بود، یا در حال عبادت بود و یا ذکر می‏گفت و نام خدا را بر زبان جاری می‏کرد.

روایت‏شده که: حضرت در نمازش قرآن می‏خواند و از حال می‏رفت.

روزی از او سؤال شد چرا اینگونه می‏شوید؟ فرمود: آنقدر آیات قرآن را تکرار می کنم تا به حالتی روحانی می‏رسم مثل اینکه آن را از خداوند بلا واسطه می‏شنوم.

در عفو و بخشش آن حضرت از کتاب «مشکاه الانوار» نقل شده است که:

روزی مردی خدمت‏حضرت رسید و عرض کرد پسر عمویت نسبت‏به شما اهانت و بدگویی کرد. حضرت کنیز خود را فرمود که آب وضو برایش حاضرکند پس وضو گرفت و داخل نماز شد، راوی گفت: من در دلم گفتم که آن حضرت نفرین خواهد کرد بر او، پس حضرت دو رکعت نماز خواند و فرمود: ای پروردگار: این حق من بود، به او بخشیدم وتو جود و کرامتت از من بیشتراست پس ببخش او را به کردارش نگیر و او را به عملش جزا مده پس دقت کردم و دیدم که آن حضرت پیوسته برای او دعا کرد.

سیمای امام صادق(ع)

درباره سیمای آن حضرت گفته‏اند: میانه بالا، افروخته رو و سفید، کشیده بینی و مشکین‏موی بود و بر گونه‏اش خال سیاهی داشت و به روایت امام رضا(ع) نقش نگینش «الله ولی عصمتی من خلقه‏» و به روایتی دیگر «الله خالق کل شی‏ء» و به روایت معتبر دیگر: «انت ثقتی فاعصمنی من الناس‏» بود.

سیره امام صادق(علیه السلام)

1.آراستگی ظاهر


در لباس پـوشیدن هم ظاهر را حفظ مى کرد و هـم توانایى مالى را و مـى فـرمو د:

“ بهتـریـن لباس در هر زمان، لباس معمـول مردم همان زمان است.”

هم لباس نـو مى پـوشید و هم لباس وصله دار. هـم لباس گران قیمت مى پـوشید و هـم لباس کـم بها و مى فرمـود: “اگر کهنه نباشد، نو هـم نیست.”

لباس کـم بها و زبر را زیر ولباس نرم و گران قیمت را روى آن مى پـوشید وچون “ سفیان ثورى “ زاهد به وى اعتـراض کـرد که” پـدرت علـى (علیه السلام) لبـاسـى چنیـن و گــــرانبها نمـى پـوشید “ فرمـود :

“ زمان علـى(علیه السلام) زمان فقر و ندارى بـود واکنـون همه چیزفراوان است. پـوشیدن آ ن لباس درایـن زمان لباس شهرت است و حرام خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد و چـون به بنده اش نعمتـى مـى دهـد، دوست دارد بنده اش آن را آشکار کنـد.”

سپـس آستیـن را بالا زد و لباس زیر را که زبر و خشـن بـود ، نشان داد و فرمـود:

“ لباس زبر و خشـن را براى خدا پـوشیده ام و لباس روئیـن را که نـو و گـرانبها است بـراى شما.”

هنگـام احـرام و انجام فریضه حج برد سبز مـى پـوشید و به گاه نماز پیراهـن زبر و خشـن و پشمین.

به وضع ظاهر خود بسیار اهمیت مى داد. ظاهرش همیشه مرتب و لباسـش اندازه بود.

لباس سفیـد را بسیار دوست داشت و چـون به دیـدن دیگران مى رفت آن را برتـن مى کرد.

 

2.غذا خوردن

به هنگام غذا خـوردن چهار زانـو مـى نشست و گاهـى هـم بر دست چپ تکیه مى کرد و غذا مى خورد. رعایت بهداشت را بـویژه به هنگام غذا خوردن بسیار مهم مى شمرد.

همواره هـم پیـش از غذا خوردن دستانـش را مى شست وهم بعد از غذا، با ایـن تفاوت که پیش از غذا بعد از شستـن ، با چیزى چـون حوله خشک نمى کرد ولى پـس از غذا آنها را مى شست و خشک مى کرد. اگرهنگام غذا خـوردن دستانـش تمیز بود آنها را نمى شست.

بعد از غذا خـوردن خلال مـى کرد. همیشه غذا را با گفتـن “ بسم الله “ شروع مى کرد و با جمله” الحمدالله “ به پایان مـى برد. نیز غذا را با نمک آغاز وبـا سـرکه تمـام مـى کـرد. همـواره به انـدازه غذا مـى خورد و از پرخـورى پرهیز مـى کـرد.

 

3. عبادت

امام صادق(علیه السلام) از اعاظم عباد واکابر زهاد بـود.از سه حال خارج نبـود: یا روزه داشت، یا نمازمى خـوانـد ویا ذکر مـى گفت.

قرآن را بسیار بزرگ مى داشت و آن را در چهارده بخش قرائت مى فرمود. وقتى مى خواست قرآن تلاوت کند، قرآن را که به دست راست خویش مى گرفت ، دعایى مى خواند که به عهد بودن قرآن وتعهدات انسان در قبال این قرار داد، اشاره دارد. 


4. کار و تلاش و دستگیرى از مستمندان

امام جعفر صادق(ع)

امام صـادق(علیه السلام) در زنـدگـى بـرنامه اى منظم داشت و هـرکارى را به موقع انجام مى داد; چنانکه خـود فرمود: “ بى حیا بى ایمان است وبى برنامه بى چیز “

مجلـس درس و بحث و مناظره ها و مذاکرات علمى بـا شـاگـردان، یـاران و سـران مذاهب دیگـر وقت معینــى داشت و پرداختـن به امور زندگى و کار در مزرعه و باغ نیز وقت خاص خودش را.

امام صـادق(علیه السلام) نه تنها پیـروان و یارانـش را به کـارهاى درست و تجارت صحیح تشویق مى کرد بلکه خـود نیزگاهى به تجارت مى پرداخت. اما نه به دست خـویـش. بلکه سرمایه اش را دراختیارکارگزاران و افراد مطمئن قرار مى داد تا با آن تجارت کنند.

 

5- شجاعت

امام صادق(علیه السلام) در برابر ستمگران از هر طایفه و رتبه اى به سختى مى ایستاد و این شهامت را داشت که سخن حق را به زبان آورد واقدام حق طلبانه راانجام دهد، هرچند باعکس العمل تندى رو به رو شود .

لذا وقتى منصور از او پرسید: چرا خداوند مگس را خلق کرد؟ فرمود: تا جباران را خوار کند. وبه این ترتیب منصور را متوجه قدرت الهى کرد. و آن گاه که فرماندار مدینه در حضور بنى هاشم در خطبه هاى نماز به على (علیه السلام) دشنام داد ، امام چنان پاسخى کوبنده داد که فرماندار خطبه را ناتمام گذاشت و به سوى خانه اش راهى شد.

 

6. برخورد با حاکمان

امام حتى در مجالس عمومى خلیفه نیز حاضر نمى شد ; زیرا حکومت را غاصب مى دانست وحاضر نبود با پاى خود بدان جا برود، زیرا با این کار از ناحق بودن آنان ، چشم پوشى مى شد و تنها زمانى که اجبار بود به خاطر مصالح اهم به آن جا مى رفت; لذا منصور ضمن نامه اى به وى نوشت : چرا تو به اطراف ما مانند سایر مردم نمىآیى ؟ امام در پاسخ نوشت:

نزد ما چیزى نیست که به خاطر آن از تو بترسیم و بیاییم ، نزد تو در مورد آخرتت چیزى نیست که به آن امیدوار باشیم.

تو نعمتى ندارى که بیاییم و به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و آنچه که اکنون دارى آن را بلا و عذاب نمى دانى تا بیاییم و تسلیت بگوییم.

منصور نوشت: بیا تا ما را نصیحت کنى. امام نیز نوشت : کسى که آخرت را بخواهد، با توهمنشین نمى شود و کسى که دنیا را بخواهد، به خاطر دنیاى خود تو را نصیحت نمى کند.

فرآوری و تلخیص: شکور

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۱۱/۰۹
  • ۱۳۷۶ نمایش

امام

معصوم(ع)

میلاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی