کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

پیشرفت ایرانی اسلامی به عنوان گفتمان و خواست عمومی، راهبرد اساسی و مبنای همه قوانین و رویه های حاکمیتی باید باشد. جامعه نیازمند آموزش و ترویج کارآفرینی با رویکرد تفکر دینی و توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه بر مبنای سرمایه انسانی، اقتصادی و اجتماعی ایرانی است

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولادت» ثبت شده است

امام علی

میلاد با سعادت مولای متقیان و امیرمومنان علی علیه السلام فرصتی را فراهم می کند تا بار دیگر به منابع تاریخ اسلام مراجعه کنیم و درباره آن امام بزرگوار اندکی مطالعه نماییم.

بخش زیادی از منابع تاریخ صدر اسلام به بیان روایات و حکایات مربوط به فضائل امیرالمومنین علیه السلام اختصاص دارد. کارکرد اصلی اینگونه روایات زیاد کردن توجه مخاطبین به جایگاه آن حضرت و ایجاد زمینه برای پذیرش فرمایشات و موضعگیری های ایشان است. علاوه بر آن مطالعه فضائل و مناقب امام سبب می شود تا محبت قلبی مومنان نسبت به ایشان راسختر گردد، محبتی که بر اساس روایات ارزش بسیار زیادی در درگاه الهی دارد. از همین رو می بینیم که بسیاری از علمای ما – همچون علامه حلی (متوفی726 ه)- و حتی عده ای از دانشمندان بزرگ اهل سنت - همچون حاکم نیشابوری (متوفی405 ه) و اخطب خوارزمی (متوفی568 ه) - به جمع آوری فضائل و مناقب ایشان اقدام کرده اند.

به تبعیت از روایات مذکور، شعرای یرجسته ما هم اشعار زیبایی در فضیلت امام سروده اند که پیوسته مورد توجه علاقه مندان بوده است.

جالب است که با وجود فشارهای دشمنان امام در مورد کتمان فضائل حضرت و از بین بردن شیعیان و ارادتمندان و همچنین ترس حاکم بر بسیاری از پیروان ایشان در نقل اینگونه مطالب، باز هم حجم بسیار زیادی از میراث تاریخی ما را مباحث فضائل تشکیل می دهد.

همچنین دشمنان تلاش می کردند با جعل مناقب و فضایل موهوم برای دیگران از تاثیرگذاری روایات معتبری که برای امام است جلوگیری نمایند. از همین روست که می بینیم در بسیاری از کتب روایی اهل سنت در کنار بابی که برای نقل فضایل حضرت نوشته شده است، ابوابی هم برای ذکر فضائل دیگران وجود دارد و حتی چه بسا فضایل برخی از خلفا پررنگتر از امام نگاشته شده است. البته ما معتقد نیستیم که دیگر صحابه فضائلی نداشتند یا اینکه نباید فضائل آنها را در کتب نقل کرد. لکن معتقدیم که اگر پژوهشی منصفانه صورت گیرد مشخص می شود که فضائل امام در قیاس با آنان همچون فضیلت نور خورشید بر نور ستارگان است .

دشمنان امام به همین اندازه بسنده نکردند بلکه به دشنام گویی علنی ایشان رو آوردند. می دانیم که از ظلمهای تاریخی در حق حضرت، ماجرای سب ایشان بر روی منابر است که در زمان خلافت اموی ها  رایج شده بود و تا زمان عمربن عبدالعزیز ادامه داشته است. ابن اثیر می نویسد: «کان بنو امیه یسبون امیرالمومنین علی بن ابی طالب - علیه السلام - الی ان ولی عمر بن عبدالعزیز الخلافة فترک ذلک و کتب الی العمال فی الآفاق بترکه» (الکامل: 4/314)

اگر نبود که گروهی از امت من همانند مسیحیان درباره عیسی به انحراف کشیده می شدند هر آینه در باره تو چیزی می گفتم که از هیچ مکانی عبور نمی کردی مگر خاک پایت را بر می داشتند و از آب وضوی تو را به نیت شفا استفاده می کردند.

از جمله سنتهای شیعیان که متاسفانه در سالهای اخیر تا حدی کمرنگ شده است برپا کردن مجالسی برای ذکر فضائل و مناقب امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام بوده است. شیعیان می نشستند و سخنران بجای صحبت کردن از این طرف و آن طرف متون ارزشمند روایات را در زمینه مذکور برایشان می خواند. امیدواریم این چنین جلساتی دوباره احیاء شود و جای برخی از مجالس نامناسب را که در آنها به بهانه تبری از دشمنان امام کارهای غلطی صورت می گیرد، پُر کند.

در اینجا مناسب است که یکی از روایات فضائل آن حضرت را به قصد تبرک برای خوانندگان محترم نقل کنیم.

محدث عالی مقام شیعه جناب صدوق (متوفی381 ه) در کتاب ارزشمند امالی - مجلس بیست و یکم – به سند خود از جابربن عبدالله روایت می کند که:

«عنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ‏ لَمَّا قَدِمَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِفَتْحِ خَیْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِیکَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی‏ مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِیحِ عِیسَى بْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیکَ الْیَوْمَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَیْکَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِکَ یَسْتَشْفُوا بِهِ وَ لَکِنْ حَسْبُکَ أَنْ تَکُونَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ تَرِثُنِی وَ أَرِثُکَ وَ أَنَّکَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَنَّکَ تُبْرِئُ ذِمَّتِی وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِی وَ أَنَّکَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنَّکَ أَوَّلُ مَنْ یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّکَ أَوَّلُ مَنْ یُکْسَى مَعِی وَ أَنَّکَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِی‏ وَ أَنَّ شِیعَتَکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی أَشْفَعُ لَهُمْ وَ یَکُونُوا غَداً فِی الْجَنَّةِ جِیرَانِی وَ أَنَّ حَرْبَکَ حَرْبِی وَ سِلْمَکَ سِلْمِی وَ أَنَّ سِرَّکَ سِرِّیَ وَ عَلَانِیَتَکَ عَلَانِیَتِی وَ أَنَّ سَرِیرَةَ صَدْرِکَ کَسَرِیرَتِی وَ أَنَّ وُلْدَکَ وُلْدِی وَ أَنَّکَ‏ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَکَ وَ أَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ بَیْنَ عَیْنَیْکَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنَّهُ لَنْ یَرِدَ عَلَیَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَکَ وَ لَنْ یَغِیبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَکَ حَتَّى یَرِدَ الْحَوْضَ مَعَکَ قَالَ فَخَرَّ عَلِیٌّ علیه السلام سَاجِداً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْعَمَ عَلَیَّ بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنِی الْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِی إِلَى خَیْرِ الْبَرِیَّةِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَیَّ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ یُعْرَفِ الْمُۆْمِنُونَ بَعْدِی‏» (و نیز بنگرید: المسترشد فی الإمامة : 636)   

جالب است که با وجود فشارهای دشمنان امام در مورد کتمان فضائل حضرت و از بین بردن شیعیان و ارادتمندان و همچنین ترس حاکم بر بسیاری از پیروان ایشان در نقل اینگونه مطالب، باز هم حجم بسیار زیادی از میراث تاریخی ما را مباحث فضائل تشکیل می دهد

«جابر می گوید که چون علی علیه السلام از فتح خیبر به نزد پیامبر صلی الله علیه وآله بازگشت، حضرت فرمودند: اگر نبود که گروهی از امت من همانند مسیحیان درباره عیسی به انحراف کشیده می شدند هر آینه در باره تو چیزی می گفتم که از هیچ مکانی عبور نمی کردی مگر خاک پایت را بر می داشتند و از آب وضوی تو را به نیت شفا استفاده می کردند. اما همین برای تو کافی است که از من هستی و من از تو هستم و تو از من ارث می بری و من از تو ارث می برم و تو منزلت هارون را به موسی نسبت به من داری و تو ذمه مرا از دیونم پاک می کنی و بر اساس سنت من جنگ می نمایی و تو در فردای قیامت و بر سر حوض(کوثر) خلیفه من هستی و اولین فردی خواهی بود که در آنجا بر من وارد می شوی و با من لباس (بهشتی) می پوشی و تو اولین فرد از امت من خواهی بود که وارد بهشت می شود و شیعیان تو در آن روز بر روی منابری از نور با چهره هایی نورانی در اطراف من قرار دارند و من آنان را شفاعت می کنم و آنها در بهشت همسایه های من خواهند بود. جنگ با تو جنگ با من است و آشتی با تو آشتی با من، و سرّ و علن تو، سرّ و علن من و اسرار سینه تو اسرار سینه من است و فرزندان تو فرزندان من هستند و تو هستی که وعده های مرا محقق می کنی و حق با تو و بر زبان و چشم و در برابر دید توست، و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته همانگونه که با گوشت و خون من آمیخته است. و هرگز دشمن تو بر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد و دوست تو از آنجا محروم نمی گردد.

جابر می گوید: چون به اینجا رسید امام علی علیه السلام به سجده افتاد و گفت: حمد خدای را که از روی فضل و احسانش، با اسلام بر من نعمت داد و مرا قرآن آموخت و نزد بهترین بندگانش خاتم انبیا و سید مرسلین محبوب گردانید.

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر تو نبودی پس از من مومنین از غیرمومنین شناخته نمی شدند.»

امیدواریم که خدا همه ما را از شیعیان و پیروان واقعی آن امام همام قرار دهد.

سید محمد مهدی رفیع پور         

مدرس حوزه علمیه قم 

کارشناسان شبکه های وهابی در برنامه های جداگانه ای فضائل امام علی (ع) راکه رسول خدا (ص) در شب معراج مشاهده کرده بودند منکر شده ومدعی شدند دلیلی در کتب شیعه برفضایل حضرت در معراج وجود ندارد.


در کتب های مختلفی چون « بحارالانوار ، ج 107 ، ص 30 و کشف الغمه ، ج 1 ، ص 106 و صراط المستقیم ، ج 1 ، ص 207 » نقل شده که پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
«خداوند متعال در شب معراج با لهجه و صدای زیبای علی (ع) با من صحبت می کرد. پس گفتم:
پروردگارا، آیا تو با من صحبت می کنی یا علی (ع) است که با من حرف می زند ؟
خداوند متعال فرمود : ای محمد ! تو را از نورخود خلق کرده ام و علی را از نور تو. من از درون تو آگاهم و می دانم که علی (ع) محبوب قلب تو است. پس من هم با صدای محبوبت با تو صحبت کردم تا اینکه قلبت اطمینان و آرامش پیدا کند».


حدیث دیگری از پیامبر اکرم (ص) در « بحارالانوار ، ج 8 ، ص 150» نقل شده که حضرت فرمودند :
«در شب معراج هنگامی که داخل بهشت شدم درختی را دیدم که درارای برگهای بزرگی بود و در هر برگی از آن زیور و زینت و غذا و .... وجود دارد، و هیچ قصری و خانه ای در بهشت نیست مگر اینکه شاخه ای از این درخت در آن قصر یا خانه موجود است و زیور و زینت و غذای صاحب آن خانه یا قصر از این شاخه می باشد.
پس به جبرئیل گفتم:
این درخت چیست و چگونه است؟
جبرئیل گفت: این درخت طوبی است وخوشا به حال تو و اکثر امت تو.
پرسیدم: انتهای (اصل) این درخت کجاست ؟
گفت: اصل این درخت وجود (یا در وجود) علی بن ابی طالب (ع) است».


در ادامه به حدیث دیگری از پیامبر اکرم (ص) که در « بحارالانوار ، ج 8 ، ص 1500» آمده دقت نمائید که حضرت فرمودند :
«در شب معراج درآسمان ششم به درختی برخوردم که بسیار نیکو و بزرگ بود، به جبرئیل گفتم: این درخت چیست ؟
گفت: ای محمد! این درخت طوبی است.
گفتم: این صدای زیبا که از این درخت شنیده می شود چیست ؟
گفت: این صوت طوبی است که می گوید: چقدر مشتاق دیدن تو هستم ای علی».


ابو ایوب انصاری از پیامبر اکرم (ص) آنگونه که در « بحارالانوار ، ج 36 ، ص 146 و تفسیر فرات ، ص 587 » آمده نقل می کند که حضرت فرمودند:
«در شب معراج هنگامی که به سدرة المنتهی رسیدم؛ نسیم و بوی خوشی حس کردم. از جبرئیل پرسیدم این نسیم و بوی خوش از چیست؟ جبرئیل گفت: درخت سدرة المنتهی است، هنگامی که به تو نگاه کرد مشتاق پسر عموی تو علی بن ابی طالب (ع) شد».


از جمله احادیثی که در فضل علی (ع) داریم حدیث منزلت است. در این حدیث، پیامبر اکرم (ص) مقام و منزلت علی (ع) را در جانشینی خود به مثابه مقام و منزلت هارون برادر موسی نسبت به موسی معرفی کردند.


آنگونه که در « کشف الیقین ، ص 459 » آمده پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«در شب معراج هنگامی که به آسمان چهارم وارد شدم دیدم علی (ع) مشغول نماز است تعجب کرده و به جبرئیل گفتم: آیا علی از ما سبقت گرفته؟
جبرئیل گفت: نه، او علی نیست بلکه ملکی است که خداوند او را به صورت علی خلق کرده است؛ زیرا ملائکه چون حدیث منزلت را که در وصف علی (ع) است شنیدند، مشتاق او و مقام و صورتش شدند و خداوند ملکی را به صورت او بر ای آنها خلق کرد».


شگفتی پیامبر (ص) از دیدن فضائل علی (ع) تا بدانجا رسید که امام صادق (ع) در این خصوص فرمودند:
«رسول خدا به معراج برده شد و خداوند درباره ی شرافت و عظمت علی (ع) نزد خود با پیامبر (ص) صحبت کرد. هنگامی که پیامبر به بیت المعمور رفت و انبیا با او نماز گزاردند، از مقام و منزلت علی (ع) نزد خداوند به شگفت آمد. در این هنگام خداوند بر پیامبر (ص) وحی فرستاد؛ چنانچه در « سوره یونس ، آیه 94 » آمده، اگر بر آنچه بر تو نازل کردیم شک داری، از کسانی که قبل از تو کتاب خدا را خوانده اند سوال کن».
یعنی از انبیا سوال کن که درکتابهای آنها هم آنچه از فضائل علی (ع) بر تو نازل کردیم بر آنان نیز نازل نمودیم؛ .... اما آنگونه که در « بحارالانوار ، ج 36 ، ص 94» آمده، والله نه پیامبر شک کرد و نه از انبیا سوال نمود. بلکه از مقام بلند علی (ع) به وجد آمده بود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تنها مولود کعبه، شخصیتی است که خودش و زیارتش بر تمام ائمه علیهم‌السلام و زیارتشان برتری دارد و کسی است که خداوند متعال و فرشتگانش او را زیارت می‌کنند.

امام اول شیعیان، وصی بلافصل خاتم انبیاء صلوات‌الله علیه و آله، امیرالمؤمنین، اسد‌الله‌الغالب،‌ علی‌ابن‌ابی‌طالب علیه‌السلام، تنها کسی می‌باشد که به صورت معجزه‌آسایی در خانه کعبه به دنیا آمده است و این فضیلتی است که احدی غیر از ایشان به آن نائل نشد. شخصیت بی‌نظیری که زبان از بیان فضائلش و قلم از نگارش مناقبش عاجز است و هر چه از فضایلش بیان می‌شود، قطره‌ای ناچیز در مقابل دریایی بی‌کران است.

اظهار ارادتی ناچیز به ساحت مقدس ایشان شده که در ادامه می‌خوانیم.

 

مولود کعبه 
 
یزید بن قعنب می‌گوید که من با عباس بن عبدالمطّلب و گروهى از قبیله بنى‌العزّى در مقابل خانه کعبه نشسته بودیم؛ در این هنگام فاطمه بنت اسد آمد، در حالی‌که نه ماهه به علی بن ابیطالب علیه‌السلام باردار بود و درد زایمان او را فرا گرفته بود و گفت: پروردگارا! من ایمان آورده‌ام به تو و به هر پـیغمبر و رسولى که فرستاده‌اى و به هر کتابى که نازل کرده‌ای و تصدیق کرده‌ام به گـفته‌هاى جدّم ابراهیم خلیل که خانه کعبه را بنا کرده است؛ پـس درخواست مى‌کنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندى که در شکم من است، ولادتش را بر من آسان بگردان!
یزید بن قعنب می‌گوید [وقتی فاطمه از این دعا فارغ شد] دیدیم که دیوارِ عقب خانه شکافته شد و فاطمه از آن شکاف داخل خانه شد و از دیده‌هاى ما پنهان گردید؛ سپس شکاف دیوار بسته شد. ما چون خواستیم در خانه را باز کنیم، هر چه سعى کردیم در گشوده نشد. فهمیدیم که این امر از جانب خدا واقع شده است. بعد از چهار روز، فاطمه بنت اسد در حالی‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در دست داشت، بیرون آمد و گـفت: به درستى که حق تعالى مرا بر زنانِ برگزیده، که پیش از من بوده‌اند، فضیلت داد؛ زیرا که حق تعالى آسیه دختر مزاحم را برگزید و او حق تعالى را پنهان و در موضعى که عبادت در آنجا سزاوار نبود مـگـر در حال ضرورت(خانه فرعون)، عبادت کرد؛ مریم دختر عمران در بیابان درخت خشک را تکان داد و رطب تازه براى او از آن درخت فرو ریخت؛ در حالی‌که من داخل بیت الله‌الحرام شدم و از میوه‌ها و طعام‌هاى بهشت تناول کردم و هنگامی که خواستم بیرون بیایم، هاتفى از غیب مرا ندا کرد که اى فاطمه! این فرزند را علی نام بگذار که او علی و بزرگ است، خداوند علی اعلی می‌فرماید: نام او را از نام مقدس خودم گرفته‌ام و او را مؤدب به آداب خود نموده‌ام، امور خود را به او تفویض کرده‌ام، او را بر علوم پـنهان خود مطلع ساخته‌ام، در خانه محترم من متولّد شده است، او اول کسى است که بر روى خانه من اذان خواهد گـفت و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالاى کعبه به زیر خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگوارى و یگانگى یاد خواهد کرد.
خوشا به حال کسى که او را دوست بدارد و او را یارى کند و واى بر حال کسى که فرمان او را نبرد و او را یارى نکند و حق او را انکار نماید و درود خدا بر محمد و آلش باد. علل‌الشرایع/شیخ صدوق/انتشارات کتاب فروشی داوری/چاپ قم/1385ش/ج1/ص135و 136
 
 
درخواست ابوطالب علیه‌السلام
 
در بعضى روایات است که چون حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام متولد شد، ابوطالب او را بر سینه خود گرفت و دست فاطمه بنت اسد را گرفته به سوى ابطح آمدند و این اشعار را ندا کرد:
 
یا  رَبِّ  یا ذَا الْغَسَقِ  الدُّجِىِّ                       وَ  الْقَمَرِ   الْمبْتَلَجِ    الْمضِىِّ
بَیِّنْ لَنا مِنْ حُکْمِکَ المَقْضیِّ                       ماذا تَرى فى اسْمِ ذَا الصَّبِىِّ
 
مضمون این اشعار آن است که اى پروردگارى که شب تار و ماه روشن و روشنى دهنده را آفریده‌اى! بیان کن از براى ما که این کودک را چه نامی گذاریم؟
بعد از این شعر، ناگهان چیزى مانند ابر از روى زمین پیدا شد و نزدیک ابوطالب آمد، ابوطالب او را گرفت و با على علیه‌السلام به سینه خود چسبانید و به خانه برگشت. وقتی صبح شد، دید که لوح سبزى است و در آن نوشته شده است:
 
خُصِّصْتُما  بِالْوَلَدِ  الْزَّکِىِّ                                 وَالطّاهِرِ الْمُنْتَجَبِ الْرَّضِىِّ
فَاِسْمُهُ مِنْ شامِخٍ عَلِی                                عَلِىٌّ  اشْتُقَ  مِنَ  الْعَلِىِّ
 
مضمون شعر این است: شما(ابوطالب و فاطمه علیهما‌السلام) اختصاص پیدا کردید به فرزند طاهر، پاکیزه و پسندیده؛ پس نام بزرگ او على علیه السلام است و این نام از نام على(که نام خدا است) مشتق شده است.
پـس ابوطالب آن حضرت را على نام گذاشت و آن لوح را در زاویه راست کعبه آویخت و این لوح تا زمان هشام بن عبدالملک بود تا این‌که او آن را از آن‌جا پایین آورد. مناقب آل ابی‌طالب/ابن شهر آشوب/نشر علامه/چاپ قم/1379ش/ج2/ص175
 
 
قرائت سوره مؤمنون
 
طبق نقل شیخ طوسی در امالی، وقتی ابوطالب علیه‌السلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دید مسرور شد و حضرت به پدرش سلام کرد. بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و وقتی علی علیه‌السلام ایشان را دید عکس‌العمل نشان داد و بر چهره ایشان خندید و عرض کرد: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ؛ سپس به اذن خدا سینه صاف کرد و شروع به خواندن سوره مؤمنون کرد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ‏ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ‏الی آخر. رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمود: مؤمنین به واسطه تو رستگار می‌شوند و آیات را قرائت کرد تا این‌جا که أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ. سپس فرمود: به خدا قسم! تو امیر آنها هستی، با علمت آنها را تغذیه می‌کنی و آنها تغذیه می‌شوند. به خدا قسم! تو راهنمای آنها هستی و به واسطه تو هدایت می‌شوند... . امالی طوسی/دارالثقافه/قم/1414ق
[لازم به ذکر است که این مسایل زمانی است که هنوز پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله رسماً به نبوّت، مبعوث و قرآن نازل نشده است و علی علیه‌السلام نوزاد است.]

 
 
افضلیّت امیرالمؤمنین علیه‌السلام
 
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِیدِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام أَیُّ شَیْ‏ءٍ یَقُولُ الشِّیعَةُ فِی عِیسَى‏ وَ مُوسَى وَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ‏ علیهم‌السلام قُلْتُ یَقُولُونَ إِنَّ عِیسَى وَ مُوسَى أَفْضَلُ‏ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام، قَالَ فَقَالَ أَ یَزْعُمُونَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام قَدْ عَلِمَ مَا عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ؟ قُلْتُ نَعَمْ وَ لَکِنْ لَا یُقَدِّمُونَ عَلَى أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ أَحَداً. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَخَاصِمْهُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ. قَالَ قُلْتُ وَ فِی أَیِّ مَوْضِعٍ مِنْهُ أُخَاصِمُهُمْ. قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمُوسَىکَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِمْنَا أَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ لِمُوسَى کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعِیسَى‏ وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِوَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله‏ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ؛ عبدالله بن ولید می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام از من پرسید شیعیان در مورد عیسی و موسی و امیرالمؤمنین علیهم السلام چه می‌گویند؟
گفتم: می‌گویند: عیسی و موسی نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام افضل هستند. حضرت فرمود: آیا قبول دارند که هرچه رسول خدا صلوات الله علیه و آله می‌دانست، امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم آن علم را داشته؟ گفتم: بله؛ لکن احدی را بر پیامبران اولی العزم مقدم نمی‌دانند. امام صادق علیه‌السلام فرمود: با کتاب خدا با آنها استدلال کن. گقتم: با کدام قسمت قرآن استدلال کنم؟ حضرت فرمود: خداوند به موسی علیه‌السلام فرمود: بعضی از چیزهایی را که می‌دانیم در الواح برای او نوشتیم و همه چیز را برای موسی ننوشت و در مورد عیسی علیه‌السلام فرمود: عیسی به مردم فرمود: به سوی شما آمده‌ام تا بعضی از چیزهایی که اختلاف دارید برای شما بیان کنم؛ ولی در مورد حضرت محمد صلوات الله علیه و آله فرمود: تو را بر این امّت شاهد مى‏آوریم و قرآن را که بیان کننده همه چیز است، بر تو نازل کردیم. بصائر الدرجات/محمد بن حسن صفار/مکتبة آیت الله المرعشی/چاپ قم/1404ق/ ج‏1/ ص227
یعنی طبق قرآن، رسول خدا علیه و آله السلام علم بیشتری نسبت به عیسی و موسی علیهما‌السلام دارد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم همان علم پیامبر را دارد؛ در نتیجه، افضل است.
 
 
فضیلت زیارت علی علیه‌السلام
 
عَنْ أَبِی وَهْبٍ الْقَصْرِیِ‏ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِینَةَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَتَیْتُکَ وَ لَمْ أَزُرْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏ علیه‌السلام! قَالَ بِئْسَ مَا صَنَعْتَ لَوْ لَا أَنَّکَ مِنْ شِیعَتِنَا مَا نَظَرْتُ إِلَیْکَ أَ لَا تَزُورُ مَنْ یَزُورُهُ اللَّهُ مَعَ الْمَلَائِکَةِ وَ یَزُورُهُ الْأَنْبِیَاءُ وَ یَزُورُهُ الْمُؤْمِنُونَ! قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا عَلِمْتُ ذَلِکَ؟ قَالَ اعْلَمْ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) أَفْضَلُ‏ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ کُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا؛ از ابى وهب بصرى نقل شده که  گفت: داخل مدینه شدم و خدمت حضرت امام صادق علیه‌السلام رسیدم و گفتم: فدایت شوم خدمت شما رسیدم ولى به زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه‌السلام نرفته‏ام!
حضرت فرمود: بد کارى کردى؛ اگر از شیعیان ما نبودى به تو نگاه نمى‏کردم! آیا زیارت نکردى کسى را که خداوند با فرشتگانش، انبیاء و مؤمنین او را زیارت مى‏کنند؟!
عرض کردم: فدایت شوم به این امر واقف نبودم.
حضرت فرمود: بدان که امیرالمؤمنین علیه‌السلام نزد خداوند از تمام ائمه علیهم‌السلام افضل و برتر بوده و ثواب اعمال ایشان براى آن حضرت منظور مى‏شود؛ در حالى که ائمّه علیهم السّلام به مقدار اعمال صادره از خودشان فضیلت و برترى داده مى‏شوند. کامل الزیارات/ابن قولویه/دارالمرتضویه/1356ش/ص38
 
و الحمدلله رب العالمین

طلبه حوزه علمیه قم؛شکورزاده

معصومه ظهیری، مدیر گروه مطالعات زنان جامعةالمصطفی العالمیه با تبریک میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، از ایشان به عنوان الگوی زنان عالم به ویژه صالحان جهان نام برد و گفت: حضرت زهرا سلام الله علیها، انسانی ویژه و برگزیده برای خوبان است.

 

وی با اشاره به اینکه قرآن کریم الگوهایی را برای انسان‌ها معرفی می‌کند تا از خطا و اشتباه به دور بمانند، گفت: قرآن تنها معیارها و شاخص‌ها را معرفی نمی‌کند، بلکه به معرفی الگوها هم می‌پردازد و الگوی عملی را نشان می‌دهد تا عمل و رسیدن به نتیجه برای انسان‌ها، آسان شود.


 

عضو هیأت علمی جامعةالزهرا سلام الله علیها، اسوه‌ها و الگوها را محدود در زمان و مکان ندانست و تصریح کرد: شاید برخی الگوها مانند لقمان حکیم به عنوان یک انسان فرهیخته و برجسته، تنها در برخی ابعاد برای انسان الگو شوند، اما ائمه معصومین علیهم السلام، در همه ابعاد به عنوان الگوی انسان‌ها معرفی شده‌اند.

 

وی با بیان اینکه اقتضائات زمان و مکان انسان را محدود می‌کند، بنابراین باید برای رسیدن به برترین‌ها در رفع این محدودیت کوشید، ادامه داد: اقتضائات زمان و مکان حصر در امور مادی دارد و از آنجا که ائمه معصومین علیهم السلام از جهت الگو بودن محدودیتی ندارند، باید برای نزدیک شدن به آنها، از محدودیت زمان فراتر رفت.

 

ظهیری در بخش دیگری از سخنان خود با بیان روایتی به توصیه بزرگان دین مبنی بر کسب معرفت نسبت به خوبان، اشاره کرد و گفت: هرکس حضرت زهرا سلام الله علیها را شناخت درک لیلة القدر پیدا کرده است، گرچه شناخت ابعاد وجودی ایشان برای یک نفر در یک زمان میسر نیست.

 

وی شناخت را بدون علم و آگاهی کافی ندانست و با بیان اینکه کسب معرفت و تغییر رفتار پس از این دو حاصل می‌شود، ابراز کرد: افزایش علم و آگاهی برای اینکه شاخص‌های رفتاری در فرد ایجاد شود و بتواند الگوها را به خوبی بشناسد، ضروری است که علم و آگاهی بدون تلاش خود افراد و افزایش توانمندی‌ها، میسر نمی‌شود.

 

مدیر گروه مطالعات زنان جامعةالمصطفی العالمیه، با بیان اینکه داشتن الگو مانند چراغی است که راه را برای انسان روشن می‌کند و موانع را به او نشان می‌دهد، گفت: الگو سبب می‌شود انسان موانع را ببیند اما راه گذر از آنها را پیدا کند، خدا را بر خود وکیل بگیرد، بر او توکل کند و اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.

 

وی ادامه داد: حضرت زهرا سلام الله علیها بهترین الگو برای زنان عالم به ویژه صالحان جهان است، باید همه تلاش کرده و ارزش‌های خود را با کم کردن فاصله با ایشان بیشتر کنند و بدانند که با استفاده از الگو زودتر این راه را طی کرده و در این مسیر، کمتر دچار خطا و اشتباه می‌شوند.