- ۱ نظر
- ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۰۹
- ۷۵۸ نمایش
به طور کلی سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول:
قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم:
قرن 17 میلادی: این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد.
دوره سوم:
قرون 18و 19 میلادی: در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم:
دهههای میانی قرن بیستم میلادی: در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم:
دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهاند.
تا دهه 1980 سه موج وسیع، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است :
1- موج اول : انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود.
2- موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است.
3- موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
اگرچه کارآفرینی، مفهومی است که در آغاز در علم اقتصاد مطرح بود و تا دههی ششم قرن بیستم بیشتر از سوی اندیشمندان حوزه اقتصادی به آن پرداخته میشد، اما در مجموع آنها نتوانستند تعریفی جامع و کامل از کارآفرینی ارایه کنند، بنابراین نقش آن در نظریههای اقتصادی صرف، کمرنگ شد و همراه پر رنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه ی اقتصادی جوامع، روانشناسان به بررسی ویژگیهای کارآفرینان پرداختند(احمدپور داریانی و رضائیان ، 1377).
مقیمی(1381) معتقد است که امروزه کارآفرینی موضوعی میان رشته ای تلقی میشود که رشتههای مختلفی هانند اقتصاد، روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی، مدیریت و علوم سیاسی در تکامل آن نقش اساسی داشته اند.
شاه حسینی(1383) معتقد است که کارآفرینی شامل ، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه میباشد.
احمد پورداریانی و عرفانیان(1386) معتقدند، کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب وکار و با بسیج منابع که با مخاطرهی مالی، اجتماعی و حیثیتی همراه است محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه میدهد.
ذبیحی و مقدسی(1386) معتقدند که کارآفرینی پدیدهای است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه جهان به آن توجه جدی معطوف نمودهاند. در این کشورها، کارآفرینی به عنوان ابزاری نیرومند برای ایجاد فرصتهای مناسب تبدیل شده است که بهرهگیری از آنها میتواند موجب رفع مشکلاتی مانند : بحران اشتغال، کمبود نیروی انسانی خلاق و پویا، کاهش چشمگیر بهره وری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات، رکورد اقتصاد و رقابت شود. از این نظر، کشورها پرورش و آموزش کارآفرینان را در اولویت برنامههای توسعهی اقتصادی اجتماعی خویش قرار داده اند.
صمدآقایی(1386) معتقد است که در قرن هفدهم میلادی و همزمان با انقلاب صنعتی، با اضافه شدن مفهوم مخاطرهپذیری، کارآفرین به معنای امروزی آن متولد شد. همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی، نگاه به کارآفرینی به عنوان تسریع کنندهی این ساز و کار نیز دستخوش تغییر شد و از حوزهای صرفاً اقتصادی به مفهومی مدیریتی ارتقا یافت.
محمدی الیاسی (1386) در مقاله "موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزهی علمی" نقل قول مینماید دی ویدسن (2003) و گارتنر (1990) معتقدند که یک اجماع قوی و گسترده درباره تعریف کارآفرینی به عنوان یک برساخته(پدیده) وجود ندارد و همین موضوع شاخصی است که نشان میدهد کارآفرینی به عنوان یک حوزهی جستارگری به صورت نسبی در وضعیت توسعه ی پارادایمی ضعیفی قرار دارد. به همین دلیل است که پژوهشگران و صاحبنظران، بخش عظیمی از وقت و تلاشهای پژوهشی خود را جهت تدوین تعریفی مقبول از کارآفرینی صرف میکنند.
محمدی الیاسی(1387) معتقد است که در دنیای امروز، ایجاد تحرک و پویایی در کسب و کار فقط با وجود سرمایه و نیروی کار متخصص حاصل نمیشود. "کارفرین" بازیگر جدیدی است که در اقتصاد پیچیدهی امروز پویایی لازم را برای فعالیت اقتصادی فراهم میکند. این بازیگر با ویژگیهای رفتاری چون خلاقیت، نوآوری، پیشگامی و خطرپذیری از سایر بازیگران عرصه ی اقتصاد جدا میشود.
عمرانی و همکاران(1389) معتقدند که کارآفرینان با ویژگیهایی چون تحمل ابهام، خلق سازمان جدید، کشف فرصتها، جمع آوری عوامل تولید و تولید ترکیب های جدید شناخته می شوند.
عبارت "کارآفرینی" سابقه طولانی در بخش بازرگانی دارد. مشهورترین تعریف این عبارت ایجاد ارزش از طریق نوآوری است(شومپیتر،1951؛ دراکر،1985). به مانند شومپیتر صاحب نظرانی مانند پیتر دراکر، کول و کوپر[1](1946) نیز کارآفرینی را ارزشآفرینی از طریق نوآوری تعریف میکنند.
پیترسون و برگر[2] (1971) معتقدند که فعالیتهای کارآفرینی به شرکتها کمک میکند تا تجارت جدیدی را برای افزایش سودآوری توسعه دهند.
ارو[3](1974) کارآفرینی را همان فرآیند کشف فرصتها میداند و به نحوی که بیان میکند چگونه افراد به صورت مستقل و یا در داخل سازمانها، مسائل و چالشهای ناشناخته را ببینند و چارچوبی جدید از ابزارها و اهداف ایجاد کنند تا از آنها به نحو مطلوب استفاده کنند. البته کارآفرین فقط مواردی را میبیند و برای استفاده از آن برنامهریزی میکند که ارزش لازم را داشته باشند.
ریچارد کانتیلتون[4](1730) به عنوان نخستین فرد که واژه کارآفرین را در علم اقتصاد ابداع نمود کآفرین را فردی معرفی مینماید که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری میکند. او از قیمت نهایی محصولات به هنگام خرید اطلاع ندارد.
برنارد دبلیدر[5] کارآفرینی را به عنوان فرایند خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد، بیان مینماید.
جان باپتیست سی(1803) کارآفرین را فردی میداند که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را برعهده دارد.
رابرت لمب[6](1902) معتقد است که کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدهی کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردهی ایجاد جوامع محلی، ملی و بین المللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصاد است.
آرتور کُل[7](1946) معتقد است که کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل ، به ویژه جنبه های غیراقتصادی جامعه و موسسات انتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی.
فرانک نایت[8](1921) بر این باور است که کارآفرینان کسانی هستند که در شرایط عدم قطعیت، تصمیم میگیرند و پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز خودشان می پذیرند.
جوانوویک[9](1982) کارآفرینانه را افرادی میداند که در راستای استفاده از فرصتها، کالاها یا خدماتی را به جامعه عرضه میکنند که مشتریپسند بوده و بازار یا محیط خواهان آنهاست. بنابراین لازم است کارآفرینان اطلاعات کاملی از بازار و محیط داشته باشند. فرآیند مبادله و تعامل با محیط میتواند این اطلاعات را فراهم کند.
کانال تلگرام " کارآفرینی (Entrepreneuship) " با هدف ایجاد، تهیه و انتشار مطالب و محتوای علمی، کاربردی و جذاب و قابل استفاده برای اشخاص و کسب و کارهای ایجاد و در فضای مجازی فعال گردیده است.
علاقمندان با عضویت در کانال به نشانی ذیل می توانند حسب نیاز موضوعات حوزه مدیریت و فرایند کارآفرینی را دنبال نموده و مورد بهره برداری قرار دهند.
اولین روبداد کارآفرینی خانگی (کسب و کارهای خانگی) در 30 دی ماه 1394 با حضور کارجویان و علاقمندان با مرور قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی توسط مهندس سعدی مدیرعامل مرکز مشاوره و خدمات کارآفرینی نوآوران خلاق پارسی و با حضور اساتید دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، نمایندگان وزارت تعاون، کار و رفه اجتماعی، صندوق کارآفرینی امید و جمعی از کارآفرینان د رحوزه کسب و کارهای خانگی برگزار شد.
نظر به درخواست های متعدد کارجویان و کسانی که به هر دلیل موفق به حضور در کارگاه مذکور نشدند، انشاء الله دومین کارگاه علمی و کاربردی کارآفرینی خانگی(Home Business) توسط مهندس سعدی با حضور اساتید خبره و مشارکت فعال نهادها و تشکل های ذیربط ، انجمن صنفی کارفرمایی مراکز مشاوره، اطلاع رسانی و خدمات کارآفرینی استان تهران، کارآفرینان موفق در حوزه کسب و کارهای خانگی در سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل ، برگزار خواهد شد.
کانال تلگرام :
https://telegram.me/joinchat/DcjqdEEVhPh4JRXj9Z97Xg
https://telegram.me/sadikarafarini
تلفن مشاوره و پاسخ به سوالات : 09199910049 - 77682781
رشد تولید باعث افزایش اشتغال در جامعه میگردد. در این خصوص کارآفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا مینمایند. در حدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند. بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد میکنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است. بنابراین یکی از پیامدهای مثبت پدیده کارآفرینی اشتغال مولد میباشد. طرح کارا با هدف رفع معضل فعلی کشور در زمینه بیکاری و نیز بهرهمند شدن از سایر پیامدهای کارآفرینی همانند بروز خلاقیت، تولید ثروت، تولید و بهکارگیری فناوری، رشد اعتماد به نفس در بین دانشگاهیان و فارغ التحصیلان و جلوگیری از مهاجرت نخبگان ارائه شده است(طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاهها(کاراد)،ص20).
آموزش عالی معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم آوردن و ارتقاء بخشیدن دانش، مهارتها و نگرشهای موردنیاز کارکنان ارشد فنی، حرفهای و مدیریتی به توسعه اقتصادی کمک میکند. آموزش عالی بهطور قطع نه تنها موجب ترویج دانش میشود، بلکه با پیشرفته های تحقیقاتی، تکنولوژیکی و علمی، دانش جدید نیز به وجود میآورد. بدین ترتیب دانشگاهها و سایر موسسات آموزش عالی، سهمی مضاعف در اقتصاد دارند. فرای (1993) پنج جزء اصلی در فرآیند کارآفرینی را مورد توجه قرار میدهد که شامل: کارآفرین، فرصت، ساختار، منابع و استراتژی است.
تا سال 1990 چهار دسته اصلی از دوره های آموزش کارآفرینی شکل گرفت که به قرار زیر می باشند:
دسته اول دوره های آموزش کارآفرینی شامل برنامه هایی برای آگاهی و جهت گیری به سوی کارآفرینی میباشد. هدف از این دورهها افزایش آگاهی، درک و بینش نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد از تمامی اقشار اجتماعی میباشد. اینگونه برنامه ها در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه آموزش داده میشوند تا انگیزه و تمایل دانش آموزان و دانجویان برای کارآفرین شدن افزایش یابد. گروههای نژادی، غیر شاغلین، مخترعین، دانشمندان، کارکنان دولت و بازنشستگان ارتشی و گروه های مختلف متنوع زیادی میتوانند تحت پوشش این دوره قرار گیرند.
دسته دوم شامل برنامه های آموزشی میباشد که «توسعه تاسیس شرکتها» را پوشش میدهد. این برنامه ها به اقتضادی شرایط خاص هر کشور طراحی شدهاند. کشورهایی همچون آمریکا، هند، فلیچین، مالزی، فنلاند و هلند مراکز ویژهای را جهت حمایت از کارآفرینان بالقوه تاسیس نموده اند که ضمن ارائه آموزش های ویژه جهت توسعه تواناییها و انگیزش افراد، توسعه مناطق شهری و آموزشهای عالی در نزد کارآفرینان موجود را دربرمیگیرد.
دسته سوم دوره ها جهت «رشد و بقای کارآفرینان و شرکتهای کوچک» طراحی شده است که شرکتهای کوچک موجود را تحت پوشش قرار میدهد. واقعیت آن است که این گروه از شرکتها در هر کشوری باید مورد توجه قرار کیرند. در کشورهای کمونیستی سابق شرکتهای کوچک بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند و تعداد زیادی از آنها با کمتر از 10 کارمند تأسیس شده اند. نیازهای آموزشی در این برنامه ها بسیار متنوع میباشد. از دورههای بسیار مورد قبول در این خصوص میتوان به دوره «رشد شرکتهای کوچک» در دانشگاه دارهام و دوره «فعالیتهای اقتصادی خود را بهبود دهید» که توسط ساززمان بین المللی کار(ILO) در سراسر دنیا اجرا میشود، اشاره کرد.
دسته چهارم برنامه «توسعه آموزش کارآفرینی» میباشد که شامل شیوه های جدید آموزشی و تعیین نقشهای نوین دانشجو و استاد در فرآیند آموزش کارآفرینی است. هدف دیگر این برنامه ها آموزش و گسترش کمی اساتید جدید از میان صنعتگران و دست اندرکاران فعالیتهای اقتصادی برای آموزش کارآفرینی میباشد(سازمان بین المللی کار،1992،صص4-1).
چکیده
«کارآفرینی» که در واقع فرایند تأسیس یک شغل برمبنای یک فکر و یک ایده ی نو است. راهبردی است برای حل مسأله ی اشتغال و ایجاد و خلق عرصه های نوین در جهت رشد و پویایی و تولید ثروت در جامعه، که با توجه به اهمیت کلیدی آن در اقتصادهای نوین، کشورهای گوناگون مجدانه برنامه های مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه ی خود تدارک دیده اند.
این نوشتار در پی آن است تا با بررسی و تجزیه و تحلیل برخی از معیارها و اصول کارآفرینی در آموزه های نبوی در جهت ثمربخشی بیشتر کارآفرینی، که بر پایه ی باورها و ارزش ها و روش ها و شیوه های خاصی استوار شده است، بپردازد، و در نتیجه ی راهبردها و رهیافت هایی را در جهت ایجاد فرصت های شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی برای نظام اسلامی بیابد.
واژگان کلیدی: معیار، کارآفرینی، اشتغال، آموزه های نبوی.
مقدمه و طرح مسأله
در میان عوامل تولید، کار جایگاه ممتازی دارد، به ویژه که با انسان و اراده ی او سرو کار دارد. از این رو، می تواند جهت گیری های مختلف و متفاوتی داشته باشد. جهت گیری های متفاوت، آثار فردی و اجتماعی متفاوتی نیز در سطح هر جامعه بر جای خواهد گذاشت. به همین دلیل ضرورت دارد جهت گیری های مطلوب در این امر شناخته شود. به نظر می آید مهم ترین جهت گیری ها توجه به استراتژی توسعه ی کارآفرینی است که در برنامه ی چهارم توسعه نیز بر آن تأکید شده است. (رک.به: انصاری و غفار زاده، 1386 ،268)
از یک سو، مسأله ای که در برآوردهای آماری اشتغال را با نارسایی مواجه کرده است، وجود نوعی "بداشتغالی" است که در برخی موارد، افزایش اشتغال به قیمت افزایش بیکاری پنهان و هم جهت با بداشتغالی و نادیده گرفتن تخصیص بهینه بوده است.
از دیگر سو، بیکاری یک مسأله ی اجتماعی و نشان دهنده ی اتلاف انرژی نیروی انسانی است. از این رو، از جمله دلایل توجه به توسعه ی کارآفرینی، می توان به قدرت آن در ایجاد کسب و کارهای جدید با ارزش افزوده ی بالا، توسعه ی کسب و کارهای موجود، افزایش درصد استفاده از ظرفیت های بدون استفاده ی تولید و به تبع آن رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش سرانه ی تولید و عدالت اجتماعی، که از مهم ترین دغدغه های نظام اسلامی به شمار می آید، اشاره کرد.
تعریف کارآفرینی
کارآفرینی، فرایند پذیرش مخاطرات و پیامدهای تأسیس کسب و کار بر مبنای اندیشه ها و ایده هایی است که نتیجه ی آن ایجاد فرصت های شغلی و بهبود شرایط اقتصادی و ارتقای توان مندی جوامع خواهد بود. به عبارت دیگر کارآفرینی فرایند ایجاد ثروت و هدایت خلاقانه ی منابع، خلق سازمان یا سازمان های جدید و نیز توسعه ی موقعیت های اقتصادی و روش اداره و مدیریتی است که فرصت ها را کنترل و تعقیب کرده و به عنوان شیوه ای عالمانه از زندگی، با درک ظرفیت های بلااستفاده، زمینه را برای بهره گیری از آن فراهم می سازد، و برای رسیدن به آرمان رشد اقتصادی رفاه اجتماعی به وسیله ی افزایش سرانه ی تولید و کاهش نرخ بیکاری به جریان ها و شریان های اقتصادی و اجتماعی کمک های شایان توجه و مؤثری می کند (ر.ک. به: احمد پور، 1379، 26-12)
تأثیر آموزه های دینی در تقویت فرهنگ کارآفرینی
به نگرش ها و باورهای ذهنی و ساختاری پذیرفته شده، توسط افراد یک جامعه یا سازمان، نسبت به کار، فرهنگ کار آن جمع می گویند. بر مبنای این تعریف، فرهنگ کارآفرینی عبارت است از: مجموعه ی ارزش ها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده ی یک گروه کاری در انجام فعالیت های معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده (ر.ک.به: جعفری، و حبیبی، 1381، 71). حال با توجه این تعریف می توان چنین نتیجه گرفت که باورها و اعتقادات دینی در تقویت و تضعیف فرهنگ کارآفرینی تأثیر بسزایی دارند.
از آموزه های دینی برای تبدیل کارآفرینی به فرهنگ و پیوند آن با هنجارهای اجتماعی می توان از ابزارهای معنوی تشویقی و تنبیهی فراوانی استفاده نمود. برخی از این آموزه ها، که در احادیث و روایات بیان گر ابزارههای تشویقی هستند، در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند.
کارآفرینی به عنوان تکلیف و وظیفه
کار و تلاش در نگرش دینی برای تأمین نیازهای فردی و اجتماعی ضرورتی اجتناب ناپذیر است که تمامی لحظات زندگی را در بر می گیرد. از این رو، در آموزه های دینی از آن به عنوان وظیفه و تکلیف یاد شده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) در این باره می فرماید: «طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه»؛ طلب کردن روزی حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است (مجلسی، 1404هـ، ج3، 9). و نیز می فرماید: «طلب الکسب فریضه بعدالفریضه» (ر.ک. به: همان، 17 و نوری، 1408هـ، ج13، 12 و مجلسی، 1404هـ، ج100، 9).
کارآفرینی به عنوان جهاد د راه خدا
در آموزه های دینی کارآفرین مانند جهادگری دانسته شده است که در صحنه ی کارزار با دشمنان خدا به نبرد پرداخته و از حریم دین دفاع می کند. به تعبیرپیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) «الکاد فی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»؛ کسی که برای تأمین زندگی خانواده ی خود کار و تلاش کند همچون مجاهد در راه خداست (نوری، 1408 هـ، ج424، 2 و ر.ک. به: حر عاملی، 1403 هـ، 12، 11، و حرانی، 1384 هـ، 328). امیرالمؤمنین علی (ع) نیز در این باره می فرماید: «ما غدوه احدکم فی سبیل الله باعظم من غدوته یطلب لولده و عیاله ما یصلحهم»؛ در آمدن شما صبحگاهان برای جهاد در راه خدا، از درآمدن آن کس که برای تأمین زندگی خانواده ی خود تلاش می کند بالاتر نیست (نوری، 1408 هـ، ج2، 415).
امروزه در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی ، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعی (social capital) نیز مورد توجه قرار گرفته است . سرمایه اجتماعی ، یا بعد معنوی یک اجتماع ، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی ، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع ، فائق آید و حرکت به سوی رشد وتوسعه شتابان اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و ... را امکان پذیر سازد .
در واقع ، سرمایه اجتماعی را می توان در کنار سرمایه های اقتصادی و انسانی ، بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود . بدون سرمایه اجتماعی ، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی رسد ، به طوری که بسیاری از گروه ها، سازمان ها و جوامع انسانی ، بدون سرمایه اقتصادی و صرفا با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانسته اند به موفقیت دست یابند ، اما هیچ مجموعه انسانی ، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد .
از سوی دیگر ، سرمایه اجتماعی ، به زندگی فرد ، معنی و مفهوم می بخشد و زندگی را ساده تر و لذت بخش تر می کند . پس به طور کلی می توان گفت : هر چه سرمایه اجتماعی ملتی بیشتر باشد ، آن ملت ، خوشبخت تر و ثروتمندتر خواهد بود .
برخی از ابعاد جنبه ها و اَشکال سرمایه اجتماعی ـ که گاه از آنها به عنوان ارزش های اجتماعی نیز یاد می شود ـ عبارت اند از : اعتماد ، صداقت ، حسن تفاهم ، سلامتی نفس ، هم دردی ، دوستی ، همبستگی ، فداکاری و ... . این ابعاد از طریق جریان های اطلاع رسانی مثل آموزش مربوط به مشاغل ، تبادل عقاید ، تبادل اطلاعات ، هنجارهای مربوط به معاملات در شبکه های اجتماعی ، مشارکت های مردمی ، گروه های خودیاری و نوع دوستی و روحیه جمع گرایی در برابر فردگرایی ، و ... بین اعضای شبکه های اجتماعی شکل می گیرد ، به طوری که جای پای این بحث را در روابط تمامی گروه های اجتماعی از قبیل : مذهبی (مسجد ، کلیسا) ، ورزشی (باشگاه ها) ، مدنی (انجمن ها ، اتحادیه ها ، احزاب و رسانه های مستقل) ، آموزشی و تربیتی (مدارس ، دانشگاه ها ) و در روابط همسایگی ، دوستانه ، شغلی و خانوادگی نیز می توان مشاهده کرد .
قرآن کریم که قانون اساسی و اساس قانونی ما مسلمانان است، در حقیقت، کتاب زندگی، کارآموزی و حیات طیبه است و پیامبر رحمت، حضرت محمد صلی الله علیه وآله نیز کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار می داد و خود به آن عمل کرد.
آن چه از آیات قرآن کریم بهره برداری می شود این است که دست یابی به زندگی شایسته و سالم، در گرو بهره گیری از معارف آسمانی، تفکر، تعقل و فعالیت مثبت، دوراندیشانه و مفید است. خطوط کلی و شاهراه های وصول به زندگی مطلوب، شکوفا کردن بخشی از استعدادهای درونی و جامه عمل پوشاندن به آنهاست؛ زیرا این حیات دنیوی و مادی، ظرفیت شکوفایی تام یا حتی بخش اعظم استعدادهای آدمی را ندارد.
در نظام ارزشی و در جای جای کلام معصومین و به ویژه در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله، در امتداد آیات قرآن و خاستگاه وحی، امور اقتصادی و مقوله کارآفرینی، بخش مهمی از زندگی آدمی را به خود اختصاص داده است.
قرآن کریم با تأکید بر عناوین و مواضع مختلف، اهمیت اقتصاد و کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار داده است، که موارد ذیل برخی از آنهاست:
از دیدگاه قرآن کریم، تمام هستی و به ویژه انسان، منابع و ابزارهای تولید و تمامی فعالیت های تولیدی انسان، مخلوق خدا و نشان خداوندی اند و قرآن، همه آنها را آثار رحمت و فضل خدا می داند1 و کارآفرینان نیز تجلی گاه این ویژگی خدایند و هر روز، او دست اندرکار و نو آفرین است.
قرآن کریم در جاهای مختلف تأکید می ورزد که تمامی اعمال آدمی در روز واپسین (قیامت)، ارزیابی و محاسبه می شود و حتی می فرماید: «بر زبان های آنها قفل خاموشی می زنیم و دست ها و پاهای آنها با ما سخن می گویند» و این مقوله، عنایت ویژه ای به عمل و همچنین رفتارهای اقتصادی دارد. قرآن کریم در این زمینه، اموری مانند تولید، توزیع، مصرف، انگیزه کار، تلاش و فعالیت و در کنار آن، صله رحم، احسان، انفاق، بخشش و بذل را مورد تأکید قرار می دهد.2
اصل عدل و دادگری، همراه با توحید و معاد، از معارف مهم قرآن کریم است.3
وقتی از حضرت امام علی علیه السلام سؤال کردند که عاقل را برای ما وصف کن، فرمود: عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد.4
از این منظر، کارآفرین نیز دقت و خلاقیت لازم را جهت انجام درست کار و کار درست، در زمان مطلوب و جایگاه مناسب کار، از خود بروز می دهد.
اصل مدیریت با مسئله حکومت و رهبری در جامعه ارتباط دارد. در راستای اصل توحید که حق حاکمیت را از آن خدا می داند، افرادی هم که از جانب او - اداره و مدیریت جامعه را بر عهده می گیرند - مسئولیت دارند تا در امور اجتماعی، سیاست گذاری و تنظیم امور اقتصادی و حرفه ای در سطح کلان، متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، تدبیر کنند و کارآفرینان را مجال بروز استعداد دهند و محوریت عدالت را بر اساس سه مقوله آبادانی، کشف استعداد (کارآفرینان)، انجام کارهای نیک و پاینده قرار دهند و این مهم، میسر نمی شود؛ مگر با شناخت و داشتن برنامه که خداوند کریم ارسال پیامبران از کارگاه آفرینش را مثال و شاهد می آورد؛ مانند ابراهیم، لوط، اسحاق و یعقوب.5
در آیات متعدد، به طور آشکار یا در ضمن ضرب المثل ها و قصه ها و با نگاه های متفاوت، به ثروت توجه شده و بیان شده است که حب مال و ثروت، امری فطری است6 و این که انسان موجودی است کارآفرین که این ویژگی، زمینه های کسب ثروت را در او ایجاد کرده است.7 جمع آوری ثروت، به شرط ادای واجبات و دوری از قاعده نکوهیده کنز، مورد نکوهش نمی باشد؛ از این رو، قرآن، کارآفرینان متعددی، مانند حضرت سلیمان، داود و ذوالقرنین را مثال می زند که با تبحر زیاد، ثروت فراوان اندوختند؛ اما علاقه به مال را در خود تعدیل و جامعه را به فعالیت ترغیب کردند و آدمیان را از بطالت و بیکاری رها ساختند8 و در مقابل، سودجویان و ثروت اندوزان نابالغ را مثال می زند؛ مانند قارون، فرعون، ولید بن مغیره و ابی لهب که مترفان و مستکبرانی کنزگرا بودند و عشق بیش از حد به انباشت و ثروت اندوزی، موجب سقوط آنها شده است.