کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

کارآفرینی از منظر ارزش های دینی و سرمایه اجتماعی

کارآفرین و سرمایه کارآفرینانه

پیشرفت ایرانی اسلامی به عنوان گفتمان و خواست عمومی، راهبرد اساسی و مبنای همه قوانین و رویه های حاکمیتی باید باشد. جامعه نیازمند آموزش و ترویج کارآفرینی با رویکرد تفکر دینی و توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه بر مبنای سرمایه انسانی، اقتصادی و اجتماعی ایرانی است

نماز عید فطر حضرت امام رضا علیه السلام

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۱۷ ب.ظ

اصرار مأمون برای خواندن نماز عید و پاسخ امام رضا علیه السلام 
بعد از پذیرش ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام، مأمون در روز عید فطر از امام درخواست کرد نماز عید را برای مردم اقامه کند. امام فرمود:

« من شرط کرده بودم که در امور مملکتی دخالت نکنم؛ و نماز عید و نماز جمعه از امور مهم مملکتی است.» 


مأمون گفت:« من فقط می‌خواهم امر ولایت عهدی شما در قلب‌ها تثبیت شود.»
و اصرار زیادی کرد تا اینکه امام فرمود:

« مرا عفو کن و دست از من بدار. من اگر نماز بخوانم، مانند جدم رسول خدا و پدرم امیرالمؤمنین علی برای نماز عید خارج می‌شوم!» 


مأمون گفت:« هر طور که می‌خواهید، خارج شوید.» و سپس اعلام کرد که همه کارگزاران مملکتی و سایر مردم، صبح روز عید بر در خانه امام اجتماع کنند.



صبح روز عید


صبح روز عید همه کارگزاران مأمون دم در خانه‌ی امام حاضر شدند. مردم شهر در راه‌ها و بالای بام‌ها منتظر تشریف فرمایی امام علیه السلام بودند. خورشید که طلوع کرد، حضرت رضا علیه السلام غسل کرد و عمامه‌ای سفید بر سر بست و عصایی در دست گرفت و با پای برهنه از خانه بیرون آمد و دستور داد همه‌ی خدمتکارانش هم مانند او از خانه بیرون بیایند.
هنگام بیرون آمدن چهار تکبیر گفت، و گویی در و دیوار با او تکبیر گفتند. بزرگان قوم که همه با لباس‌های مجلل و سلاح های مجهز و سوار بر اسب‌های قیمتی انتظار امام را می‌‌کشیدند، با دیدن این منظره، ناگهان خود را بر زمین انداختند و کفش‌های خود را از پا درآوردند. حضرت رضا علیه السلام به راه افتاد و هر ده قدم که می‌‌رفت، می‌ایستاد و چهار تکبیر می‌گفت و مردم که در راه‌ها و بام‌ها اجتماع کرده بودند، نیز با او تکبیر می‌گفتند و گریه می‌کردند. شهر مرو یکپارچه ولوله و گریه شده بود.

ترس مامون از تجمع مردم بدور امام علیه السلام


جلالت و ابهت امام رضا علیه السلام آن‌چنان بود که قلب هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد. لذا جاسوسان مأمون، اوضاع را به او خبر دادند و مأمون ترسید که اگر امام با این کیفیّت به مصلّی برسد، مردم شیفته و مفتون او بشوند. به همین دلیل نگذاشت امام به راه خود ادامه دهد؛ فرستاده‌ای نزد او فرستاد و پیغام داد که:« ما شما را به رنج و زحمت انداختیم. بازگردید و خود را به مشقّت نیاندازید. دستور دادم شخصی که هر سال نماز عید می‌خواند، امسال نیز بخواند.»
و به این ترتیب، امام مراجعت فرمود.

منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 134. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 149- 151.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی