در سایه هادی امت
حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در "صریا "، منطقه ای واقع در 6 کیلومتری مدینه متولد شد. نام مبارک ایشان "علی"، کنیه اش "ابوالحسن" و القاب آن بزرگوار : نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مۆتمن، طیب و عسکری می باشد که مشهورتر از همه "هادی" و "نقی" است.
پدر گرامی آن حضرت، امام جواد علیه السلام و مادر ایشان بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام "سمانه مغربیه" است. محمد بن فرج می گوید:
ابوجعفر ، محمد بن علی علیه السلام مرا خواست و فرمود: کاروانی از راه می رسد که برده فروشی در میان آن است و کنیزانی همراه خود دارد.
سپس هفتاد دینار به من داد و امر کرد با آن کنیزی را با مشخصاتی که داد، بخرم. من ماموریت را انجام دادم. این کنیز همان مادر امام هادی علیه السلام است.
قدر و منزلت این بانوی گرامی تا آنجا بود که امام هادی علیه السلام درباره اش فرمود : «مادرم عارف به حق من و اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود، خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیق و صالحان قرار دارد.» (دلایل الامامة، ص 216)
امامت امام دهم
پس از شهادت امام جواد - علیه السلام - در سال 220، فرزندش امام هادی - علیه السلام - که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد - علیه السلام - را پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام هادی - علیه السلام - تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد.
به نوشته شیخ مفید و همچنین نوبختی، همه پیروان امام جواد - علیه السلام - به استثنای افراد معدودی، به امامت امام هادی - علیه السلام - گردن نهادند. آن عده معدود که از قبول امامت حضرت هادی - علیه السلام - سرباز زدند، تنها برای مدت کوتاهی به امامت موسی بن محمد (296 م) معروف به «موسی مبرقع» مدفون در قم[1] معتقد گردیدند؛ لیکن پس از مدتی از امامت وی روی برتافتند و امامت امام هادی - علیه السلام - را پذیرفتند.[2] سعدبن عبدالله بازگشت این افراد به امام هادی - علیه السلام - را از آن روی میداند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و از خود راند.[3[
از نظر طبرسی و ابن آشوب، همین اجماع شیعیان به امامت امام هادی - علیه السلام - دلیل محکم و غیر قابل تردیدی است بر صحت امامت آن حضرت.[4] با این حال، مرحوم کلینی و دیگران نصوص مربوط به امامت حضرتش را بر شمردهاند و از پارهای روایات چنین بر میآید که امام جواد - علیه السلام - هنگامی که از طرف معتصم عباسی به بغداد فرا خوانده شد ـ به دلیل آن که این احضار را تهدیدی برای خود تلقی نموده و احساس خطر کرده بود ـ امام هادی - علیه السلام - را به جانشینی خود برگزید.[5] حتی نص مکتوبی درباره امامت ایشان به جای گذاشت تا پس از وی هیچ گونه تردیدی در این خصوص باقی نماند.[6[
خلفای عصر امام
در عصر امام دهم شش خلیفه عباسی جابجا شدند که عبارتند از:
1- معتصم عباسی(220تا227)
2- واثق (227تا233)
3- متوکل (232تا248)
4-منتصر(6ماه)
5-مستعین(248تا252)
6- معتز (252تا254)
شاگردان امام
بنا براظهار شیخ طوسی، تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام بالغ بر 185 نفر بوده است که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند نیز دیده می شود. در اینجا از برخی شاگردان آن حضرت به طور اختصار یاد می شود:
1- ایوب بن نوح: مردی امین و مورد وثوق بود و درعبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندان که او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند. او وکیل امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود. ایوب به هنگام وفات تنها یکصد و پنجاه دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.
2- حسن بن راشد: وی از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام شمرده می شود و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والایی برخوردار بوده است.
3- حسن بن علی ناصر : شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است . وی پدر جد سید مرتضی از سوی مادر است . سید مرتضی در وصف او می گوید : مقام و برتری او در دانش و پارسایی ، و فقه روشنتر از خورشید درخشان است . او بود که اسلام را در "دیلم" نشر داد، بگونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند . صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده نشود و روشنتر از آن است که پنهان بماند .
4- عبد العظیم حسنی: وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، از یاران امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است. عبدالعظیم ، مردی پارسا ، وارسته ، دانشمند ، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود . ابو حماد رازی می گوید : در سامراء بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم ، ایشان فرمود : ای حماد ! هر گاه در ناحیه ای که زندگی می کنی ، مشکلی در امر دین ، برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان .
5- عثمان بن سعید : وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت ، افتخار شاگردی امام را پیدا نمود. امام هادی علیه السلام در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود : عثمان بن سعید ، ثقه و امین من است ، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است.) الغیبة، شیخ طوسی، ص 215)
پی نوشتها:
[1] . رساله میرزا حسین نوری درباره موسی مبرقع تحت عنوان «البدر المشعشع فی احوال ذریه موسی المبرقع» که در آن از موسی مبرقع به شدّت دفاع کرده است.
[2] . فرق الشیعه، ص 91؛ الفصول المختاره، ص 257.
[3] . المقالات والفرق، ص 99.
[4] . اعلام الوری، ص 333؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 443؛ مسند الامام الهادی _ علیه السلام _، ص 20.
[5] . الکافی، ج 1، ص 323؛ بحار الانوار، ج 50، ص 118.
[6] . الکافی، ج 1، ص 325؛ نک: مسند الامام الهادی _ علیه السلام _، صص 20ـ 18.